سلام اینم یه روز دیگه - حنا دختری در مزرعه
[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفتهاى یا دیدهات باز است ؟ گفتم دیدهام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمىاند که زمین را گستردنى خود گرفتهاند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساختهاند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بندهاى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفتهاند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]
فرنوش یکشنبه 83/12/23 ساعت 10:34 صبح
سلام اینم یه روز دیگه
salam
emroz baraton moarefi webloge dostamo daram jalebe makhsosan in neveshteie akhari
felan bye
ahan rasti emrooz 5 min dir raftam sare kelas ostad ram nadad
byebye ta bad
farnoosh
فهرست
[پست الکترونیــک]
[ورود به بخش مدیریت]
موضوعات وبلاگ
حضور و غیاب
یــــاهـو
لوگوی خودم
جستجوی وبلاگ من
با سرعتی بینظیر و باورنکردنی متن یادداشتها و پیامها را بکاوید!
لوگوی دوستان
لینک دوستان
آوای آشنا
اشتراک
آرشیو
طراح قالب